بیت الاحزان
پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۱۴ ب.ظ
نامت گل، نشانت گل آذین، یادت گلاب و غروبت گلگون! آن گلی که بهشت با عطر گلبرگ های آن از هوش می رود؛ گلی با هجده گلبرگ بی مثال، با هجده بهار لا یزال.
خوشا به حال هجده بهاری که با تو شکفتند. هجده تابستانی که به بار نشستند؛ هجده خزانی که بر باد رفتند و هجده زمستانی که کفن پوشیدند....
کوه ها حجم عقده های کبود توست و دریاها چکیده اشک های غریب تو. از آن روز که فدک به نام تو شد، فلک قافیه ای در خور یافت و از آن دم که آب مهریه تو شد، سفینه اهل بیت به جریان افتا د. بیت الاحزان تو، پیشگوی کربلا بود و گریه های دردناکت پیش درآمد نینوا. سیمرغ گم شده! مبادا بی تو حقیقت، آشیانه خفاش ها شود و عشق، بازیچه کاکلی ها! مادر پهلو شکسته، دل های شکسته را دریاب.
مادر بفدای اسمت جونم...
اجرتون با مادر