میم.الف

آرامش کجاست؟

میم.الف

آرامش کجاست؟

موضوعات
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۹/۲۷
    دل
نظرات دوستان

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سنگر سایبری» ثبت شده است

همه ی ما آدم های معتدل

چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۲۴ ب.ظ

گاهی وقت ها صحبت بر سر رعایت مسائل دینی و احکام و اخلاق و حجاب و موسیقی و رقص و… که می شود، عده ای با تاکید بر اینکه «آدم های معتدلی هستند» خاطر نشان می کنند که تلاش شان این است که حد وسط را نگه دارند. مثلا اگر خانم هستند می گویند نه می خواهند خیلی رها و آزاد باشند و نه می خواهند خیلی حجاب شان را رعایت کنند. برای همین، یک مقدار موشان را بیرون می گذارند و یک کمی ارایش می کنند و اسم این یک مقدار را می گذارند «اعتدال».

Untitled-20202020501

یا مثلا در مورد توجه به بیت المال، نه آن قدر حساس هستند که به هیچ وجه از اسباب و لوازم دولتی استفاده ی شخصی نکنند و نه آن قدر بی توجه که آن ها را حیف و میل کنند و اسم این مقدار رعایت را «اعتدال» می گذارند.

شاید بد نباشد به این افراد معتدل، یک نکته را یادآوری کنیم:

نذرتان قبول ...

سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۴۵ ب.ظ

اخراج از کار !

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۹ ق.ظ

مورچه هر روز صبح زود سر کار می‌رفت و بلافاصله کارش را شروع می‌کرد و با خوشحالی هر روز کار زیادی انجام می‌داد.
رئیسش که یک شیر بود از این‌که می‌دید مورچه می‌تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود. 


بنابراین سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد تا این موضوع را بررسی کند.

اولین تصمیم سوسک راه‌اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود. او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارش‌هایش به کمک یک منشی نیاز داشت. عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماس‌های تلفنی را بر عهده گرفت.

کاشکی عامل تکثیر مهر و بسط مهربونی می شدیم

شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ

دو برادر در زمینی با هم کشاورزی می کردند و محصول رو به تساوی با هم تقسیم می کردند. نیمه شبی یکی از برادرها از خواب بیدار شد و به خودش گفت : برادر من زن و دوتا بچه داره ، خرج داره
بچه هاش و همسرش ازش انتظار دارند براشون لباس های خوب بخره و امکانات مناسبی داشته باشند این بی انصافیه که نصف محصول رو به من می ده پس بلند شد و به انبارش رفت و بخشی از محصولات رو به انبار برادر بزرگ تر برد همون شب برادر بزرگ تر هم بیدار بود و داشت فکر می کرد که : برادرم باید پول هاش رو جمع کنه تا بتونه ازدواج کنه اون جوونه و دوست داره چیزهائی برای خودش بخره، تفریح کنه و سفر بره پس من نباید نیمی از محصول رو بهش بدم و اون حق و سهم بیشتری داره و او هم همون کاری رو کرد که برادر کوچک تر انجام داده بود صبح روز بعد هر دو متعجب دیدند که محصول موجود در انبارشون کم نشده!
آره عزیز دلم،
این قانون کائناته که اگر ببخشی ، بهت می بخشه
اگر هدیه بدی ، بهت هدیه می ده
اگه به فکر دیگران باشی ، به فکرته
اگه سود برسونی ، بهت سود می رسونه
کاشکی خود خواهی هامون رو می گذاشتیم کنار
کاشکی عامل تکثیر مهر و بسط مهربونی می شدیم
کاشکی ...

دزدی که امام جماعت شد ...

دوشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۳ ب.ظ
در روزگارانی دور، غریبی وقت اذان وارد قریه ای شد و برای نماز به مسجد رفت.
امام جماعت را دید که یک دست و یک پا، یک گوشش بریده بود
 و یک چشمش از کاسه درآمده بود.
از ریش سپیدی، علت پرسید.
پیرمرد لبخندی زد و گفت:
راه خطا رفت، به حکم شرع پایش را قطع کردیم.
دزدی کرد، دستش را بریدیم .گوش به خطا سپرد، گوشش را کندیم
  و چشم به نامحرم دوخت، چشمش از کاسه درآوردیم.
مرد طعنه زد: با این همه فضیلت، چطور امام جماعتش کردید؟
گفت: آخر، اگر جلوی چشممان نبود، وقت نماز کفش هامان را می دزدید

لطفا، هیچ مپندارید که این حکایت را بدان جهت آوردم که ....(به درخواست دوستان حذف شد)

و غیرت ها را به بهایی اندک فروختیم...

سه شنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۲۲ ب.ظ

اینجا ایران قرن 21 است...!


اینجا صدای آهنگهای پاپ لس آنجلسی و غرب زده آن قدر بلند است که فریادهای «حاج مهدی باکری» به گوش نمی رسد...


اینجا همه «حاج ابراهیم همت» را با اتوبان همت می شناسند...

اینجا بر دیوارهای شهر روی عکس شهید ، پوستر تبلیغاتی می چسبانند...

اینجا ستارگان درخشان هالیوود آنقدر زیاد شده اند که دیگر کسی ستارگان پرفروغ کربلای ایران را نمی بیند...

اینجا دیگر شهدا زنده نیستند و در پیچ و خم های عصر ارتباطات، به خاک سپرده شده اند…

اینجا دیگر کسی نمی خواهد گمنام بماند، همه به دنبال کسب نام هستند…

اینجا جانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند…

اینجا خرمشهر دیگر خونین شهر نیست، خرمشهر دیگر 36 میلیون جمعیت ندارد…

اینجا کسی نمی داند، مهدی باکری در وصیت نامه خود از خدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند…

اینجا دشمن در خانه های ماست، دیگر کسی حاضر به نبرد با دشمن نیست…

اینجا کسی نمی خواهد با صدای الله اکبر ، لرزه بر تن دشمن بیاندازد…

اینجا در پناه میز هستیم، دیگر کسی پشت خاکریز پناه نمی گیرد...

اینجا جانباز شیمیایی ، به خاطر نداشتن پول، در بیمارستان پذیرش نمی شود و شهد شهادت می نوشد...

اینجا کسی نمی داند، شب عملیات خیبر حاج مهدی باکری ، برادرش حمید باکری را جاگذاشت و رفت...

اینجا کسی نمی داند، مهدی زین الدین ، رتبه چهار کنکور سراسری را داشت...

اینجا کسی نمی داند، تکه های پیکر محمد نوبخت را درون گونی برای خانواده اش فرستاده بودند...

اینجا روسری ها هر روز کوچتر می شود و مانتو ها هر روز کوتاهتر و تنگتر...

اینجا دخترها پسر شده اند، پسرها دختر شده اند، مردان بی غیرت شده اند، زنان بی حجاب شده اند...

اینجا دیگر کسی، احترامی برای چفیه شهدا قائل نیست...

اینجا دعای عهد را فراموش کرده ایم، زمان ندبه و سمات را گم کرده ایم...

اینجا برای زیبا سازی شهرها، میلیونها هزینه می شود اما برای تعویض سنگ قبر فرسوده شهدای گمنام بودجه ای نداریم ...

اینجا در هر کجای این سرزمین خونین اسلامی، حقیقت به مسلخ مصلحت می رود...!!!

ای شهیـــــــــــدان
ما بعد از شما هیچ نکردیم...
لباس های خاکی تان را در میدان های مین و لابه لای سیم خاردارها رها کردیم...عهدمان را شکستیم و دعای عهد را فراموش کردیم،زمان ندبه و سمات را گم کردیم...
شربت های صلواتی را با نسیان بر زمین ریختیم و به عطش خندیدیم...
بر تصاویر نورانی تان روی دیوارهای شهر رنگ غفلت پاشیدیم و پوستر تبلیغاتی نصب کردیم....
تاول شیمیایی را از یاد بردیم...
و غیرت ها را به بهایی اندک فروختیم...
عشق را به بازی گرفتیم و از خونهایتان به راحتی گذشتیم...


پی نوشت:

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

وقتی همه خواب بودیم...

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۳۶ ب.ظ

اگر تا به حال به فیلم های سینمایی ساخت داخل که جدیدا از رسانه ملی پخش شده توجه کرده باشید به این موضوع پی برده اید که بعضی از این فیلم ها بعد گذشت چند سال از اکرانشان در سینما و ویدیو کلوپ ها برای بنده و شما از تلویزیون پخش می شوند.

فیلم هایی که عمدتا در زمان اکرانشان در سینما از گریم ها، پوشش ها و روابطی بین بازیگرانشان استفاده می شد که برای عموم جامعه در آن زمان قابل قبول نبود و با آمیزه های دینی در تضاد بود.

به طور مثال بازیگر خانمی را نشان می دادند بد حجاب، با آرایشی غلیظ که خیلی راحت با رفتارهایی زننده و شوخی های بسیار با مردها ارتباط داشت.

نکته جالب در این است که همین رفتارهای زننده در جامعه امروزی ما به عرف تبدیل شده، در جامعه امروزی دیگری شوخی زن و مرد قباحت ندارد، آرایش غلیظ هم جز لاینفک شده

گذشته از دلایل مادی این موضوع، یک دلیل مهم دیگر هم دارد، دلیل فرهنگی . آنها می گفتند آستانه تحمل جامعه برای این گونه فیلم ها  هنوز مناسب نیست. منظورم از آنها به اصطلاح خودشان روشنفکران است اما در واقع تاریکفکران یا واضح تر بگویم شیطان فکران.

از این جمله آنها چند نکته را می توان دریافت:

قیمت سیب زمینی مهمتر از ظهور است!؟

شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۰ ب.ظ

آیا نوع زندگیمان امام زمانی است یا بعبارتی دیگر امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟

چرا ما دشمن آمریکا هستیم؟

جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۶ ب.ظ

عملکرد ما در حوزه بین الملل طوری است که ما دشمن اصلی آمریکا هستیم وبا این استراتژی خود به خود در منطقه وجهان تنش ایجاد می کنیم و مقدمات بروز جنگ را به دست خودمان ایجاد میکنیم .چرا مانیز مانند سایر کشورها با امریکا رابطه برقرار نکرده در حالی که ما الان در موضع قدرت هستیم و می توانیم از اهداف مان دفاع کنیم ؟؟ 

در جواب باید گفت عملکرد ما در حوزه بین‌المللی، عملکردی در چارچوب حقوق بین‌الملل و سیاست‌های پذیرفته‌شده بین‌المللی است و اگر آمریکا با حقوق بین‌الملل و اصول اساسی هم‌زیستی مسالمت‌آمیز بین‌المللی نمی‌تواند کنار بیاید، برای ما مسئولیتی ایجاد نمی‌کند، بلکه این، آنها هستند که باید از خوی استکباری خود دست بردارند و به حقوق خود قانع باشند. 

لطفا نماز نخوانید!

پنجشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۱۱ ب.ظ

تفاوت اقامه نماز با خواندن آن‏
 
برنامه منسجم متون دینی، همانا توصیه به «اقامه نماز» و برپا داشتن آن است؛ نه خواندن آن یا نمازگزار بودن: (اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلوکِ الشَّمس)1 ؛(اَقیموا الصَّلوة)2 ؛ (اَقِمنَ الصَّلوة)3.
 
سرّ این فرق‏گذاری آن است که اگر در تعبیرهای قرآنی عنوان «خواندن» به کارمی‏رفت، با حکیمانه بودن قرآن هماهنگ نبود، زیرا ستون خواندنی نیست بلکه برافراشتی است، نه آنکه خواند.
 
اساس سفارش قرآن کریم درباره نماز به «اقامه» است؛ نه صرف خواندن آن. دلیل این اهتمام آن است که نماز خواندن حتی نمازگزار بودن غیر از اقامه نماز است، چرا که اولی با یک بار نماز خواندن و دومی با استمرار آن ـ هر چند که حدود آن مراعات نشود ـ محقق می‏شود؛ اما اقامه نماز و بر پا داشتن آن بسیار دشوار است.