آخرین روز سال در قطعه شهدای بهشت زهرا(س)
دل نوشت:
واژه های خاکسترگونه ما، فقط
بلدند روبه روی شما ضجه بزنند. اما کاش میدانستند که یاد شما حرکت است؛
حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجره های خود را عبور
دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژهایی
یافت نمیشود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگیزی
قلمهای ما بوسه بر عطر پرواز نزدید!
هر روز و هر شب، خاکریزها، با اشکها و دعاهایتان گره میخورد.
شما، درشتناکی شب را با تکبیرهای فاتحانهتان درهم میشکستید و روزهای سنگر را سپیدتر از بالهای کبوتران میکردید.
ما ماندهایم و یاد شما
بدا به حال ما، اگر یاد شما را زندگی ما قاب نگیرد. اینجا فراوانند
داغهای کمرشکن و زخمهایی که شما مرهمشان هستید؛ شما را میگویم که
نگاهتان رفت و در جهت قبله پروانهها خانه کرد.
گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران:
آخرین روز سال۱۳۹۱
چه سکوتی ؛ چه غربتی
چه میشد بازمیگشتیم گاهی مثل اولها
دوباره دسته گل میزد کسی روی مسلسلها
و گاهی پای اعلامیهای هشدار میآمد
که شبنم یخزده در باغ، برخیزید مشعلها!
اگر فهمیده باشی میشود با عشق و نارنجک
خیابان را چراغانی کنی در زیر تاولها
صدای بهمن پنجاه و هفت انقلاب آمد
تلاطم میکند در خویش اقیانوس مخملها
شنیدم لای صحبتهای گرم مردی از آتش
که دیگر میرزا کوچک نمیسازند جنگلها
نشد تعطیل درس مکتب خون جمعه ها حتی
خوشا بر حالتان ای مردها! شاگرد اولها!
پی نوشت:
شهید، چشم تفحص تاریخ است؛ چشمی که تا ابدیت، امتداد دارد و تا قیامت، دوام.
شهید، مقامی است که معادلش، در قاموس هیچ عالمی نیامده است؛ اما
رسالت او در تمام ذرات عالم، انتشار یافتنی است؛ چرا که شهادت، فصل اول
کتاب رسالت است و رسالت، همان مسئولیت شهودی است که بر دوش همه انسانها،
از لحظه تشییع پیکر شهید، قرار میگیرد.
شهیدان با ظاهری در زمین و شریک در غفلت زمینیان می زیستند ولی دیده بر باطن عالم و حقیقت دنیا گشود ند . شهادت پایان غربت بشر و اغاز قربت انسان است . شهادت پل پیوند زمین و اسمان است و شاهدان غریبه هایی مظلوم در زمین هستند و ما انسانها این چنین در پیچ و خم قافیه گم شده ایم و انها رفتند تا حیات جاودانه یابند .
م.انصاری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با سلام
شما در سایت سنگر صفر و یکی ها با نام «سنگر سایبری خط شکن» لینک شدید
التماس دعا