میم.الف

آرامش کجاست؟

میم.الف

آرامش کجاست؟

موضوعات
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۹/۲۷
    دل
نظرات دوستان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

شبهه ای به نام «سهمیه دانشگاهی خانواده‌های شهدا»

پنجشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۱۲ ب.ظ

با توجه به نزدیکی ایام برگزاری کنکور این به اصطلاح اعتراضات و شبهات زیاد می‌شود، چرا که اشاعه کنندگان آنها کسانی هستند که در جنگ روانی از هر بهانه و فرصتی برای جو سازی و رواج شبهه سوء استفاده می‌کنند.

مسئله سهمیه خانواده شهدا در دانشگاه‌ها نیز در همین راستا است. و گرنه خودشان نیز می‌دانند که در هر کشوری، برای اقشار متفاوتی [چون: ورزشکاران مدال آور، نخبگان و نوابغ، محرومین به واسطه حوادث ویژه مثل جنگ یا زلزله، مخترعین، هنرمندان ... و از جمله بازماندگان کشته شدگان در جنگ که در فرهنگ و نظام اسلامی «شهبد» نامیده می شود] سهمیه‌های ویژه، جایگاه‌های ویژه یا امتیازات ویژه‌ای وجود دارد. پس لجاجب آنها با مقوله‌ی «سهمیه دانشگاهی خانواده‌های شهدا»، یک بغض هدفدار و یک جنگ روانی و تبلیغاتی در جهت ایجاد نوعی خصومت بین اذهان عمومی و خانواده‌های شهدا می‌باشد. چرا که آنان اساساً با فرهنگ «جهاد و شهادت» و تقدس این ارزش معنوی و اعتقادی در اذهان عمومی مخالف هستند و نه با چند سهیمه ناچیز دانشگاهی. هیچ کدام از این سایت‌ها و شایع پراکنان و دشمی ایجاد کنان، به هیچ وجهی با سهیمه‌های رانتی، پولی، رشوه‌ای، پارتی‌بازی و ...، در هیچ نهاد و اداره‌ای مخالف نیستند و اگر خودشان یا فرزند خودشان از این راه‌ها که عین ظلم به حقوق دیگران است، به امتیازی برسد، اعتراضی نمی‌کنند که هیچ، به آن افتخار هم می‌کنند.

اما در مورد خاص «سهمیه دانشگاهی خانواده‌های شهدا» نیز دقت شود که در هر تجارت یا استفاده از هر امکان عمومی یا خصوصی، رسم بر این است که هر کس به اندازه‌ی آورده‌اش ببرد.

هفت سین شهادت

يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ق.ظ

بسم ربّ الزّهرا و الشّهداء و الصّدیقین

آخرین روز سال در قطعه شهدای بهشت زهرا(س)

سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۰۳ ب.ظ

دل نوشت:

واژه ‏های خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبه ‏روی شما ضجه بزنند. اما کاش می‏دانستند که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجره‏ های خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژه‏ایی یافت نمی‏شود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگیزی قلم‏های ما بوسه بر عطر پرواز نزدید!
هر روز و هر شب، خاکریزها، با اشک‏ها و دعاهایتان گره می‏خورد.
شما، درشتناکی شب را با تکبیرهای فاتحانه‏تان درهم می‏شکستید و روزهای سنگر را سپیدتر از بال‏های کبوتران می‏کردید.
ما مانده‏ایم و یاد شما
بدا به حال ما، اگر یاد شما را زندگی ما قاب نگیرد. اینجا فراوانند داغ‏های کمرشکن و زخم‏هایی که شما مرهمشان هستید؛ شما را می‏گویم که نگاهتان رفت و در جهت قبله پروانه‏ها خانه کرد.

گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران:

آخرین روز سال۱۳۹۱

چه سکوتی ؛ چه غربتی


بیا بسیجی باشیم و بمانیم...

جمعه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۴۸ ب.ظ



بیا مثل«بسیجی»ها دست همدیگر بگیریم و به باغهایی برویم که در آن شمشاد های شهید و سرو های راست قامت استوار ایستاده اند.بیا به خط بسیجی ها برای همدیگر نامه بنویسیم،همدیگر را مثل دو بسیجی،دو فاخته سرگردان،دو چکاوک مجروح،دوست بداریم.بیا از صحرای جدایی عبور کنیم و از بیابان تشنه ی فراق بگذریم.

بسیجی وار از«مین حادثه ها»نترسیم،نترسیم اگر صدای«ارابه های مرگ»آمد،نترسیم اگر جلوی پای ما خمپاره های یأس ترکید و اگر مقابلمان کاتیوشای محبت ذوب شد.

به«آر پی جی نیایش»خود تکیه کنیم و در غلغله تانکهای تنهایی به تیربار آه خود متکی باشیم.در عملیات شفاف آیینه که گیرنده های ماهواره وصل به خدا باشد،برای خدا حرف بزنیم،برای خدا گره های شیطان را باز کنیم،برای خدا به دیدبانی اهریمنان برویم.

و«مهمات آرزوها»را به آتش بکشیم ، که به فاصله تکبیر از «خاکریز تن»به خدا واصل شویم.

بیا بسیجی باشیم وبمانیم...